رقص در نماز

در چنگ تو میجنگم ودر سوز و گدازم
یا زخمه بزن جان بدهم یا بنوازم

ای تافته اندام تو در پیچ و خم شعر
هی چرخ بزن تا غزلی تازه بسازم

خون میچکد از رقص تو ای رِنگ پریزاد
ای کاش که در جام تنت رنگ ببازم

تا تیغه ی مهراب تو زد پرده شب را
تکبیر اذان سر زده از پرده ی سازم

نشنیده بگیر از من زندیق که سرمست
در صحن دو چشمان تو در حال نمازم

فروردین ۹۹