بغض پدر

ساخت وبلاگ

نهال باور گلدان در انتظار تو بود

هنوز خنده به لبهای عکس تو جان داشت

شبی گذشت و روزی و روزهای دگر

هنوز خانه به برگشتن تو ایمان داشت

و کودکی که هوای تو را به سر دارد

شنیده بود “دعا کن” دعا اثر دارد

از اسمان چراغانی اش شبی اندوه

چکید قطره شهابی و روی خاک افتاد

شبیه بذر تورا کاشت تا که سبز شوی

برای انکه “پدر را پسر کند داماد”

و کودکی که هوای تورا به سر دارد

پس از عروج تو تنها دو چشم تر دارد

شبی که نوبت جشن تولدت می شد

به جای ذوق دل اشوب بود و بلوا بود

به جای شمع دلش سوخت ،اشک در چشمش

به جای کیک سر میز ، دیس حلوا بود

و کودکی که هوای تو را به سر دارد

دو چشم مانده ی دراه دربدر دارد

هزار بغض گره خورده در گلوی قلم

نمی رسد ته این شعر بیت پایانم

چقدر تشنه ام از تو قصیده بنویسم

اگر که گریه امانم دهد پدر جانم

و کودکی که هوای تو را به سر دارد

هنوز شوق صدا کردن پدر دارد

۱۷خرداد ۱۴۰۰

6Jun2021

Toronto

نوشته شده در شنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۰ساعت 0:30 توسط محمد رضا رحیمی| |

اسفند...
ما را در سایت اسفند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hoshidar بازدید : 75 تاريخ : دوشنبه 10 بهمن 1401 ساعت: 13:31