صورتت ماه و چشمهات رطب
اسمان روی موج میخوابد
خوشه ای نیست بر درخت اما
ماه از چشم نخل میتابد
در سرت صد خیال میرقصد
و زمین زیر پات میلرزد
مثل کشکول خالی درویش
خنده ات در سراب میارزد
مولوی غرق خواب میرقصد
مثنوی توی اب میرقصد
تا تو از جام شب طلوع کنی
شمس مست و خراب میرقصد
باز شق القمر به پا شده است
شانه بر فرق یار میرقصد
دختر ماهتاب ژولیده
با صبا با سهتار میرقصد
از حلب تا هرات می رقصد
تشنه ای در فرات میرقصد
با قلم بوریا بباف که شعر
مثل عین القضات میرقصد
MR.Rahimi
June 16,2022
Toronto
نوشته شده در دوشنبه ۶ تیر ۱۴۰۱ساعت 20:42 توسط محمد رضا رحیمی| |
اسفند...برچسب : نویسنده : hoshidar بازدید : 145